حلماسادات خانومحلماسادات خانوم، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

عاشقانه های من و نی نی

6. شش ماهگی

1393/2/20 12:17
نویسنده : مامان خانومی
333 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازدونه مامان

الهی دورت بگردم. امروز پنج ماهت تموم شد و رفتی توی ماه شش. خیلی خوشحالم که به سلامتی با همدیگه این دوران رو طی کردیم. سختی هاش هم برام لذت بخش بود حلما خانومم...

جونم برات بگه که امروز عصر نوبت دکتر دارم. دو روز پیش یعنی پنجشنبه هم همراه مامانجون و باباجون و بابای مهربونت رفتیم خ جمهوری و برات کالسکه و کریر و گهواره خریدیم. یه کم خورده ریز هم خریدیم مثل قاشق و بند پستونک و وان حمام و چندتا عروسک که توی حموم باهاشون بازی کنی.

شما از دیشبش یعنی از چهارشنبه تکونهات خیلی کم شده بود. پنجشنبه هم تقریبا تکون نخوردی و حسابی نگرانمون کردی. خلاصه دیگه کم مونده بود اشک منو دربیاری ولی هی به خودم امیدواری میدادم. جمعه صبح یه کوچولو تکون خوردی و امروز به مناسبت میلاد امام جواد بود فکرکنم که حسابی تکوناتو احساس کردم.

دیشب خواب دیدم که قراره همگی با هم به همراه خانواده عمه عطیه من بریم کربلا... عید مبعث ... حلما گلم با اون قلب کوچولوت دعا کن خدا عمه رو شفا بده. انشالله به دنیا بیای و آقا بطلبه با هم بریم پابوسش عزیزکم...

سیسمونیت دیگه تکمیل شده خانوم خانوما و من منتظرم که زودی 22 شهریور بشه و به دنیا بیای. راستی همون شب که تکون نمیخوردی از بس تو فکر بودم خواب دیدم رفتیم بیمارستان و اونا هم بدون اینکه از من بپرسن شما رو به دنیا آوردن. شما یک بچه کامل و سالم بودی. حتی بعضی کلمه ها رو هم می گفتی. چشمای عسلی نازی هم داشتی... ولی من ناراحت بودم که چرا سزارینم کردن و اصلا نپرسیدن که نه ماهم هست یا نه...

خلاصه خیلی دلم میخواد هفته 26 بشه و دوباره توی سونو روی ماهتو ببینم نازدخترم... از خدا میخوام قلبتو با عشق ائمه جلا بده و سرشتت با دعای امام جواد و حضرت زهرا انشالله پاکترین سرشت ها باشه. دخترم سعادتی بالاتر از خوب بودن و مسلمان بودن و شیعه بودن نیست. امیدوارم همیشه شیعه واقعی باشی... امیدوارم هر روز زندگیت بهتر از قبل باشه، یعنی به خدا نزدیکتر باشی

دوستت دارم عزیزم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)